02.06.2011

منصور اسانلو آزاد شد

منصور اسانلو آزاد شد. با خشنودی این خبر را دریابیم و آزادی او را جشن بگیریم. برای من اما یک سئوال مطرح می شود. چرا رژیمی که همین دیروز دست به آن جنایت بی سابقه و هولناک زد، درست در چنین مقطعی اقدام به آزادی این مبارز بزرگوار می کند؟ بنظر من این سیاست شل کن، سفت کن حاکمیت است تا هر زمان که شرایط جامعه بواسطۀ اعمال بشدت وحشیانۀ سرکوب به حد انفجارمی رسد و به طبع آن غیر قابل کنترل می شود، با یک یا دو حرکت سنجیده، پتانسیل انفجاری موجود در جامعه را کاهش دهد. دیروز با آن وضع فجیع هالۀ سحابی را به شهادت رسانید و جنازه اش را پس از دزدین  خودسرانه دفن کرد، امروز منصور اسانلو را آزاد می کند تا کمی از شدت بحران در جامعه بکاهد و از سوق دادن جامعه به مرز غیر قابل کنترل شورش و قیام جاوگیری کند و فردا قطعاً مبارز دیگری را از پای در می آورد. باید به این سیاست شل کن، سفت کن رژیم پایان داد و پس از آزادی منصور اسانلو ذره ای از خواستهای خود عقب نشینی نکرد. نباید اجازه بدهیم در ازای آزادی این مبارز، ستاره ای دیگر از آسمان فرو کشد.

چه مجازاتی سزاوار خامنه ای است؟

هیچ فکر کرده اید در صورت دستگیری و محاکمۀ خامنه ای ، چه مجازاتی برازندۀ اوست؟ 
فرض کنیم خامنه ای در جریان یک قیام مردمی که منجر به فروپاشی و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی گردد دستگیر شود. با او چه باید کرد؟
از محاکمۀ او دریک دادگاه ویژۀ رسیدگی به جنایات سران رژیم جمهوری اسلامی گرفته تا تریبون رسیدگی به جنایات علیه بشریت دادگاه لاهه، می توان  امکانات حقوقی متنوعی برای محاکمۀ عادلانۀ وی در نظر گرفت. به هر صورت وی علیرغم جنایات بی شمارش، بواسطۀ پایبندی آن دادگاه به موازین حقوق بشر و منع مجازات اعدام،  به احتمال زیاد به اعدام محکوم نخواهد شد. سئوالی که مطرح می شود این است که پس او سزاوار چه مجازاتی است؟
به پندار من  مجازاتی سزاوارتر از آن نیست که علاوه بر حبس ابد، روزانه از او بخواهند که دقایقی چند به چشم مادران شهداء نگاه کند. بدون آنکه کلامی رد وبدل شود. فقط به چشم مادران داغدیده خیره شود. شاید وجدانی که درون او هرگز بیدار نشده به فریاد وطغیان درآید.